حکمت نهج البلاغه
وَ قَالَ ع إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا
و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند يکديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی میکنند.
(اخلاقی، علمی، سياسی)
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ- عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ- وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع- وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ- وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ- قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ- وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ- يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ- لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ- قَدْ طَلَّقْتُكِثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا- فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ- آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ- وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ
و درود خدا بر او، فرمود: (ضرار بن ضمره ضبايی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی عليه السّلام را در حالی ديدم که شب، پردههای خود را افکنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود میپيچيد، و محزون میگريست و میگفت) ای دنيا ای دنيای حرام از من دور شو، آيا برای من خودنمايی میکنی يا شيفته من شدهای تا روزی در دل من جای گيری هرگز مبادا غير مرا بفريب، که مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه کردهام، تا باز گشتی نباشد، دوران زندگانی تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندک، و درازی راه، و دوری منزل، و عظمت روز قيامت
(اخلاقی)
+ نوشته شده در شنبه 16 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,علمی,حوادث,شام,معاویه,دنیا پرستی, ساعت 15:25 توسط آزاده یاسینی
|